استاد شایق: اسلام نسبت به حریم خصوصی افراد چنان احترامی قائل است که در هیچ دین و مکتب دیگری این گونه نیست. اخلاق خدایی و قرآنی این است

به گزارش خبرنگار دارالذکر؛ حسینیه ارگ در شامگاه شنبه پنجم مهرماه به مناسبت پیوند آسمانی آب و آینه آذین‌بندی شده بود و هیأت انصار ولایت به مناسبت سالروز ازداواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) مراسم جشنی را با یاد و نام شهید معظّم رمضانعلی ربیعی برپا کرده بود.

مراسم با قرائت قرآن کریم و جمع خوانی سوره واقعه نورانی شد، پس از بیان احکام توسط حجت‌الاسلام گنج‌کریمی، استاد محمدرضا شایق، در ادامه تفسیر سوره حجرات به بیان نکات اخلاقی آیات ابتدایی این سوره پرداخت. بعد از سخنرانی دکتر شایق، محبان اهل بیت(ع)، با مولودی‌خوانی محسن محمدی پناه در این شب مبارک، به سرور و شادمانی پرداختند.

لازم به ذکر است در این مراسم سفره‌ی عقد نمادینی تدارک دیده شده بود و بعد از آن محبان اهل بیت(ع) وسایل این سفره‌ی آسمانی را به عنوان تبرک، خریداری کردند.

دکتر شایق در این مراسم با بیان شیوای خود، نکات تفسیری آیات ششم الی هشتم سوره حجرات را بیان کرد. گزیده‌ای از سخنان وی را در ادامه می‌خوانید.

 

بی‌تقوایی و بردن آبروی اشخاص به اسم موفقیت رسانه‌ای

آیه ششم سوره حجرات می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا ...»، اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، به خوبی تحقیق كنيد... . در این آیه به بررسی اخبار اشاره شده است. لازم به ذکر است اخبار شخصی افراد، مشمول آیه نیست. در بحث قتل، اگر یک یا دو نفر شاهد قتل باشند باید 50 بار با اطمینان و بدون شک قسم بخورند تا بتوان حکم را بر فرد قاتل اجرا نمود. امام معصوم می‌فرمایند: اگر 50 بار فرد قسم خورد که این فرد قاتل است ولی خود قاتل گفت که من قاتل نیستم، او را تصدیق کنید و آن 50 قَسامّه را تکذیب کنید.

متأسفانه این مبناهای شرعی و دینی در رسانه‌های ما اصلاً رعایت نمی‌شود. بی‌تقوایی تا کجا؟! فقط به دنبال این هستند که سر نخی پیدا کنند و آبروی اشخاص را بریزند و این را موفقیت رسانه‌ای می‌نامند. گاهی مطالبی را بر روی سایت می‌گذارند و آبروی شخص را می‌ریزند و حُرمت مردم را می‌شکنند. گاهی یک کلمه می‌نویسند حیثیت 50 ساله شخصی را لگد‌مال می‌کنند. جنایتی که بعضی از این اصحاب رسانه می‌‌کنند گناهش از ریختن خون بی‌گناه سنگین‌تر است. این آیه که می‌گوید «تَبَیَنُوا»؛ تحقیق و جستجو برای امور اجتماعی است و اگر مسئله فردی بود دیگر حق تحقیق نداریم و وظیفه ما تکذیب است.

 

اخلاق و روش خدا و قرآن حفظ آبروی مومن است

اسلام نسبت به حریم خصوصی افراد چنان احترامی قائل است که در هیچ دین و مکتب دیگری این گونه نیست. اخلاق خدایی و قرآنی این است. مگر خدا به عیوب ما آگاه نیست؟ آبروی فردی را می‌‌برند و نامش را افشاگری انقلابی می‌گذارند. اگر خداوند می‌خواست مثل ما افشاگری کند چیزی جز غبار از ما باقی نمی‌ماند. بعد می‌فرماید: «...فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ»[1] که در این صورت بر اعمالی که انجام داده‌اید پشیمان می‌شوید.

 

صحابه پیامبر هم دچار خطا و اشتباه می‌شوند

«وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ»[2] رسول خدا در میان شما است، «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»[3] اگر در بسیاری از امور از شما پیروی کند به رنج می‌افتید. بعضی‌ «عَنِت» را به معنای «رنج» و بعضی از جمله علامه طباطبایی به «هلاکت» معنا کرده‌اند. این آیه می‌فرماید: اگر قرار باشد پیامبر به آنچه شما می‌گویید عمل کند، نابود می‌شوید. یعنی بسیاری از رأی‌ و نظرات شما خطا و موجب هلاکت است.

اگر از اهل سنت بپرسیم که چه دلیلی بر مشروعیت خلافت خلیفه اول دارید؟ می‌گویند: بیعت و اجماع.

اولاً در حالی که حضرت علی(ع) زبیر، اباذر، سلمان، مقداد و بنی هاشم مخالف بودند به این نمی‌گویند اجماع، این اختلاف است. حال فرض بر این که اجماع بوده به چه دلیل این اجماع حجت است؟ اهل سنت می‌گویند چون صحابه پیامبر بر این امر اجماع کردند، درست است. در پاسخ به آنها می‌گوییم: نظر شما این است که هر وقت اصحاب پیامبر بر امری اجماع کردند خطا در آن نیست در حالی که این آیه می‌گوید «لَوْ يُطِيعُكُمْ» که خطاب به اصحاب پیامبر است. منظور این است که ای اصحاب اگر پیامبر از رأی شما پیروی کند هلاک می‌شوید. یعنی صحابه رسول خدا هم در بسیاری از امور «كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ» اشتباه می‌کنند. پس تصحیح اجماع برای مشروعیت خلافت، بر اساس این آیه هیچ پایگاه و مبنای شرعی ندارد.

 

پیامبر (ص) بر اعمال ما، حاضر و ناظر است

نکته دیگر آیه، این است که در ابتدای آیه گفته شده «بدانید رسول خدا در میان شما است». این امر فقط اختصاص به اصحاب و زمان حیات ظاهری پیامبر ندارد زیرا اگر حمل به زمان حیات پیامبر کنیم، این آیه یک بار مصرف می‌شود، چون پیامبر در میان ما نیستند؛ امّا اگر اعتقاد به حیات باطنی پیامبر(ص) داشته باشیم که شهید شهیدان است و الان هم در میان ما حاضر و ناظر و شاهد است؛ معنای آیه درست می‌شود و آیه خطاب به ما هم هست. لذا لازم است ادب حضور را رعایت کنیم، همچنان که در نماز سلام به پیامبر(ص) می‌دهیم. خدا هرگز دستورِ سلام به شخصی که نمی‌فهمد، نمی‌دهد.

 

محبت به ارزش‌ها، لطف و فضل خداست

«وَلکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ»[4] امّا خدا ایمان را در دل شما محبوب کرد «وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ»[5] و دل‌های شما را زینت داد.

گاهی مواقع کودکی که تازه راه افتاده با کمک پدر و مادر راه می‌رود، مغرور می‌شودو  فکر می‌کند خودش به تنهایی راه می‌رود. ما نیز در حوادث زندگی، وقتی یک لحظه خدا رهایمان می‌کند، تازه آن وقت احساس می‌کنیم که هر چه داریم از خدا است. اینکه ایمان داریم، ارزش‌ها را دوست داریم، به سیدالشهدا احترام می‌گذاریم، اینها همه از فضل خدا است. اصلاً دوست داشتن‌ها به اختیار ما نیست. محبت مادر و فرزند اختیاری نیست، اینکه ما ارزش‌ها را دوست داریم این لطف خداست و نباید مغرور شد.

 

ایجاد برخی محبت‌ها: مجازات بدکرداری و ناسپاسی

البته محبّت به گوساله هم کار خدا است. امّا این محبت مجازات بد‌کرداری‌ها و ناسپاسی‌ها است. خداوند در مورد بنی‌اسرائیل می‌گوید «وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ»[6] می‌دانید چرا گوساله را دوست داشتند؟ بخاطر ناسپاسی و کفرشان، خداوند محبت گوساله را در دلشان انداخت.

چه کفری بالاتر از رد ولایت امیرالمومنین(ع)؟ بسیاری از عشق‌ها باعث سیاه شدن زندگی دنیا و آخرت می‌شود و این به خاطر گناهی است که فرد انجام می‌دهد. بعضی از عشق‌ها مجازات یک سِری صفات باطنی و یا یک سِری اعمال ظاهری است.

 

کاری کنیم که خداوند محبت به ارزش‌ها را در دل ما بیندازد

اگر بخواهیم در کاری موفق باشیم باید به آن کار عشق داشته باشیم، اگر عشق نباشد هیچ اراده‌ای برای انجام کار نخواهیم داشت. این که گفته شده «بیستون را عشق کَند و شهرتش فرهاد بُرد»، درست است. اگر علاقه به عبادت و ایمان را خدا در دل انسان انداخت، دیگر نمی‌تواند نماز شب نخواند، نمی‌تواند تضرع به درگاه خدا را ترک کند. اگر بخواهیم محبت به چیزی داشته باشیم باید کاری کنیم که خداوند محبت آن را به دل ما بیندازد. البته ما که یک قدم برویم، خداوند ده قدم می‌آید. «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»[7] در اینجا جاری است.

 

سفیه است کسی که ارزش‌های خداوند را ضد ارزش بداند

در ادامه آیه می‌فرماید: «وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ»[8]، خداوند کفر و نافرمانی و تَمَرُد از دستور الهی را در نظر شما مکروه قرار داد. اگر گاهی فرد مؤمن خطایی می‌کند، خودش از عمل خودش ناراحت می‌شود. لحظه گناه ایمان از فرد مؤمن دور می‌شود و همین که پشیمان شد ایمان به او بر‌می‌گردد.

سپس در پایان آیه خداوند می‌فرماید: «أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»،[9] این‌ها اهل رشد هستند.

رشید یعنی چه؟ قرآن می‌فرماید هر کس به آنچه خدا ارزش گذاشته، ارزش بگذارد و آنچه خدا ضد‌ارزش می‌داند، او نیز ضد ارزش بداند، این فرد رشید است. امّا اگر کسی ارزش‌های خداوند را ضد ارزش بداند، این فرد سفیه است.

لذا نتیجه آیه، این است: هر که ایمان برایش زینت، و کفر و عصیان برایش ضد‌ارزش است، همانا از راشدون است. امروزه یک عده انسان‌های شیطان صفت، ارزش‌های الهی را تحقیر می‌کنند. ما باید با سربلندی شعائر الهی را اقامه کنیم مثلاً جوانان خوش صوت با صدای بلند اذان بگویند. نگذاریم ارزش‌های الهی تحقیر شود.

 

فضل و رحمت خداوند سبب انجام هر کار خوب

برای اینکه مغرور نشویم خداوند در آیه 8 سوره حجرات می‌فرماید: «فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً»؛ یعنی از فضل و نعمت خداست که اهل رشد هستیم. هر کار خوبی که انجام می‌دهیم، اسباب و توفیق و امکان آن کار را خداوند به ما عطا کرده است، حتّی اراده انجام آن کار هم از سوی خدا است. ممکن است گفته شود، این که پارتی بازی شد! در پایان آیه می‌فرماید «وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»[10] خداوند دانا و حکیم است و می‌داند به چه کسی فضل و نعمتش را عطا کند.



[1]. حجرات، آیه 6.

[2]. حجرات، آیه 7.

[3]. همان.

[4]. همان.

[5]. همان.

[6]. بقره، آیه 93.

[7]. انعام، آیه 160.

[8] حجرات، آیه 7.

[9]. همان.

[10]. حجرات، آیه 8. 

 










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا